تولدم مبارک یا؟؟؟؟؟؟

ساخت وبلاگ

با تشکر از دوست عزیزم بابت کارت پستال زیبایش


ضربان قلب حکایتی را که برای عمر گذشته تعریف کرده برای عمر نگذشته بازگو می کند

 غروب شد ... آسمان که گرفت کودکی گریست....غریب ، محو شد ...صدای گریه اش میان هیاهوی آدم ها...خدا را که دید ، عاشق شد...خندید...سال هایی سخت گذشت ، درس ها آموخت...جوان شد...و من... در امتداد یک جاده ، در رویایی خیس روزهایم خسته و بیرمق می گذرند و … با خود کودکی های دخترکی را می برند که عجیب دارد خواستهو نا خواسته به دنیای آدم بزرگها پا می گذارد … دارد یاد می گیرد کم کمحرف  گوش دهد ، پاهایش را بگذارد روی زمین! … کمتر سادگی کند! حواسش بماندکه!!!....  دارد یاد می گیرد کم کم زندگی ارزش خیلیچیزها را ندارد ! می شود گاهی وقتها خواسته هایش را نخواهد ! … دارد یادمیگیرد کم کم عاقلانه عاشقی کند…


عشق...
ما را در سایت عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عشق samo بازدید : 220 تاريخ : 12 / 1 / 1391 ساعت: 21:58